به محض آزادی قهرمان جهان میشود
دارنده ۳ مدال کشتی فرنگی جهان با حضور در خبرگزاری فارس صحبتهای
خواندنی و شنیدنیای را مطرح کرد و از آرزوها و حسرتهایش گفت.
ادامه مطلب رابخوانید ولذت ببرید
خبرگزاری فارس ـ احسان محمدیان: بعد از 2 سال دوری از کشتی بازگشت تا ثابت کند هنوز هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. علیاکبری که پیش از مسابقات جهانی 2011 و قبل از المپیک با اشتباهی بچهگانه مرتکب دوپینگ شد، 2 سال از بهترین دوران ورزش قهرمانیاش را از دست داد؛ سالهایی که بدون شک دیگر برای او تکرار نخواهد شد و حسرت آن را خواهد خورد، اما با بازگشتی رویایی در مسابقات جهانی مجارستان تمام حریفان را به تشک دوخت و با از دست دادن تنها یک امتیاز به عنوان بهترین فرنگیکار حال حاضر جهان دست یافت.
علیاکبری از روزهای تلخ گذشته به عنوان بدترین روزهای زندگیاش یاد میکند و نمیخواهد صحبتی درباره آن داشته باشد. حالا با امید از آینده و برنامههایش برای افتخاراتی که از دست داده سخن میگوید و میخواهد به قله افتخارات در برزیل برسد.
حالا او در اوج جوانی به یکی از برترین کشتیگیران ایران تبدیل شده است و راه خود را برای رسیدن به افتخارات آینده هموار میبیند. وی که نخستین طلای جهان در وزن 96 کیلو را برای کشتی فرنگی ایران به ارمغان آورده است در سال 2013 هم اولین مدال طلای تاریخ سنگینوزن جهان را برای کشورمان به نام خود ثبت کرد.
گفتوگوی فارس با امیر علیاکبری دارنده مدالهای طلا و برنز جهان در سالهای 2009 و 2010 در وزن 96 کیلو و طلای سنگینوزن جهان در 120 کیلوگرم را در زیر میخوانید:
فارس: بازگشت به تشک کشتی بعد از 2 سال با طلای جهان چه طعمی داشت؟
بعد از 2 سال تنها در مسابقات یونیورسیاد دانشجویان جهان شرکت کرده بودم که تنها در حد یک تورنمنت آمادگی برای من بود به طوری که در آن رقابتها کاملا گیج و گنگ بودم. البته با چند حریف اصلیام هم کشتی گرفتم که خیلی در مسابقات جهانی به من کمک کرد. بعد از آن هم در مسابقات انتخابی با پیروزی مقابل حریفان صاحب دوبنده تیم ملی شدم. واقعاً حس زیبایی بود؛ مانند تولدی دوباره. مثل اینکه برای اولین بار بود روی تشک میرفتم و به مهمترین افتخار زندگیام میرسیدم. این قهرمانی و این مدال برای من رنگ و بویی دیگر داشت و شاید حتی ارزشش با مدال المپیک برای من برابری میکرد.
فارس: خیلیها قبل از مسابقات با توجه به اینکه در روزهای نزدیک به مسابقات هم اعلام شد لوپز کوبایی در جهانی به میدان نخواهد رفت، تو را شانس اصلی طلا میدانستند.
20 ماه قبل که استارت حضور در 120 کیلو را زدم هدفم همین بود. در 96 کیلو هم که بودم با بیشتر سنگینوزنها کشتی گرفته بودم و شناخت نسبی از حریفان داشتم. تمام هدفگذاریام رویارویی با لوپز و کایالپ بود و برنامه اصلیام مبارزه با این نفرات بود. بعد از مسابقهای که با کایالپ در یونیورسیاد با آن شرایط بد انجام دادم احساس کردم که توانایی کسب مدال در این وزن را هم دارم. بعد از ارزیابی و آنالیز حریفان برای رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت کار کردیم.
فارس: در جهانی تمام حریفانت از نفرات دوم تا سوم المپیک را شکست دادی، تنها غایب مسابقات لوپز کوبایی بود؟
سن و سال لوپز بالا رفته است و از نظر مدالی هم راضی شده است. به نظر میرسد سال بعد از المپیک را ترجیح داد استراحت کند و مطمئناً سال آینده با قوای بیشتری خواهد آمد. من هم تمام تلاشم را انجام میدهم که سال آینده آمادهتر از امسال به میدان بروم و دوئل قشنگی با لوپز داشته باشم.
فارس: بعد از قهرمانی در جهان با مشت محکم به سینهات کوبیدی، علتش چه بود؟
دو مسابقه مهم (جهانی 2011 و المپیک لندن) را خیلی راحت از دست دادم و از خانه نظارهگر آن بودم. این موضوع به قدری برای من سنگین و گران و عذاب دهنده بود که تنها به دنبال راهی برای جبرانش بودم. بعد از کسب مدال طلا میخواستم آن حسرت را از سینهام خارج کنم. میخواستم به کسانیکه میگفتند علیاکبری تمام شده است و حرفهای زیادی پشت سرم زدند ثابت کنم که هیچ کدام از این حرفها درست نبوده است. در این دو ماه، 3 بار آزمایش دوپینگ دادم و دوباره ثابت کردم که میتوانم از این به بعد هم برای کشورم افتخار آفرینی کنم.
فارس: میگویند علیاکبری اندازه تمام سنگینوزنهای دنیا تمرین میکند و حتی برخی اوقات مربیان را هم خسته میکند!
سبک تمرین در سنگینوزن با تمام اوزان متفاوت است. البته سبک تمرین من هم با بقیه فرق میکند و شاید بیشتر از دیگران تمرین کنم، اما با هیچ کس فرقی ندارد. فقط شاید خواستههایم بزرگتر باشد که میخواهم با تمرین بیشتر به آنها برسم.
فارس: خواستههای علیاکبری چیست؟
آرزوی هر ورزشکاری رسیدن به مدال المپیک است؛ من یک المپیک را از دست دادم؛ تمام سعی و تلاشم را میکنم که با نهایت آمادگی به المپیک برزیل برسم.
فارس: داغ دلت تازه شد؟ خیلیها مدال طلای المپیک را از سالها قبل برای علیاکبری کنار گذاشته بودند.
هر اتفاقی که در زندگی من رخ میدهد مطمئنم که خواست خدا بوده است. اگر حالا هم برگشتهام باز هم خواست خدا بوده است. اتفاقاتی در زندگی من رخ داده که به غیر از خدا هیچکس توانایی کمک به من را نداشته است. خواست خدا بود که 2 سال از کشتی دور باشم و از بیرون گود به قضیه نگاه کنم و حالا هم بعد از 2 سال به این جایگاه برسم. این موضوع خیلی به من کمک کرد تا به زندگی از دریچهای دیگر نگاه کنم و خدا را شکر میکنم که این 2 سال دوری ختم به خیر شد.
فارس: خواست خدا درست است، اما نقش خودت در این اشتباه -خواسته یا ناخواسته- چه بود؟
گذشته روزهای سختی بود، اما به هر حال اتفاقاتی پیش آمد که شاید اگر چندین هزار بار هم به گذشته برگردیم دوباره تکرار نشود. آن روز، روزِ خاصی بود. دیگر گذشته را فراموش کردهام و دوست ندارم به آن روزها فکر کنم. حتی مسابقات جهانی 2013 را هم فراموش کرده ام و نگاهم به آینده است. خدا را شکر میکنم که این موضوع در نهایت ختم به خیر شد و بعد از اتفاقاتی که برای من پیش آمد، دوباره خودم را ثابت کردم.
فارس: نمیخواهی کمی بیشتر درباره آن موضوع صحبت کنی و علت را توضیح بدهی؟ خیلیها هنوز نمیدانند که چه اتفاقی برای 2 نفر از بهترین قهرمانان ما(علی اکبری و بابک قربانی) افتاد.
فکر کنم در آن قضیه خدا قاسم رضایی را بیشتر از من دوست داشت و میخواست مزد زحمات او را در کشتی با طلای المپیک بدهد. برگشت به گذشته فایدهای ندارد و جز اذیت کردن برای من حاصلی ندارد. به همین دلیل تمایلی برای بازکردن آن ندارم، شاید سالها بعد درباره آن صحبت کنم.
فارس: از بابک قربانی خبر داری؟
چند روز پیش از مسابقات جهانی به ملاقات او در زندان رفتم، امیدوارم شرایط برای آزادی بابک فراهم شود. امیدوارم خانواده مقتول در حق این ورزشکار ملی بزرگواری به خرج دهند و زمینه بخشش او را فراهم کنند؛ چون این اتفاق ناخواسته بوده است. بابک را از سالها قبل میشناسم و چنین روحیهای ندارد. امیدوارم خانواده مقتول بزرگواری کنند و رضایت دهند. در حق این کشتیگیر ملی بزرگی کنند؛ این آرزوی تمام کشتیگیران است.
فارس: یک اتفاق ساده میتوانست جای شما دو نفر را تغییر دهد. شما همزمان با هم مرتکب آن اشتباه شدید، اما چه اتفاقی افتاد که امیر علیاکبری مسیرش را خیلی زود پیدا کرد، اما بابک قربانی به چنین سرنوشتی دچار شد؟
همانطور که گفتم تمام این اتفاقات را در دست خدا میبینم. اگر امروز من اینجا هستم و این جایگاه را دارم خواست خدا بوده است و اگر 2 سال خانهنشین بودهام بازهم خواست خدا بوده است. بدترین روزها را گذراندم که خواست خدا بوده است. امیدوارم روزهای خوش بابک قربانی هم برسد. چون میدانم فرد سالمی است و این امتحان سختی از جانب خدا است و مطمئنم خدا به او کمک میکند. امیدوارم با بخششی که از طرف خانواده مقتول ایجاد میشود این امتحان هم با موفقیت پشت سر گذاشته شود. تا روز آخر ما در اردوها با هم بودیم؛ همان زمان هم که این اتفاق رخ داد خیلی سر حالتر از نفرات المپیکی ما بود. در تمرینات با فاصله از رقبایش سر بود، اما در یک استراحت بین اردویی اتفاقی ناخواسته رخ داد که گرفتارش کرد. در زندان هم که به ملاقات او رفتم هنوز هم از خیلی از کشتیگیرانی که در اردو هستند و حتی قهرمانان دنیا سر حالتر است. خوشبختانه مسئول زندان هم علاقه خاصی به ورزش دارد و امکانات خوبی برای بابک فراهم کرده است. او روزی چندین ساعت تمرین میکند. امروز میگویم روزی که بابک قربانی از زندان آزاد شود همان زمان براحتی طلای جهان را میگیرد. به این موضوع اعتقاد کامل دارم چون سالها با او تمرین کرده ام و از شرایط روحی و روانیاش آگاهم.
فارس: چطور با آن قضیه کنار آمدی؟ محمد بنا بعد از اطلاع از موضوع دوپینگ چه برخوردی با تو داشت؟
اول باور نکردم و فکر کردم شوخی میکنند، اما وقتی چهره محمد بنا را دیدم متوجه شدم قضیه جدی است. دیگر چیزی یادم نیست؛ فقط میدانم وسایلم را جمع کردم و به خانه برگشتم؛ حتی یک هفته بعد از آن ماجرا را که در خانه بودم هم خاطرم نیست. تنها میدانم که چند ماه خودم را خانه حبس کرده بودم و چند ماه طول کشید تا خودم را جمع کردم. متأسفانه چند ماه خیلی سخت را پشت سر گذاشتم، اما با کمک خانوادهام خودم را جمع کردم و دوباره به کشتی برگشتم. با توجه به شرایطی که داشتم به یک وزن بالاتر رفتم تا در وزن جدید هم خودم را محک بزنم.
فارس: شاید خیلیها اگر جای تو بودند بیخیال کشتی میشدند و چنین بازگشتی را برای خود متصور نبودند.
این روزها، روزهای خیلی سختی است و بازگشت کار دشواری است، اما به خاطر علاقهای که به کشتی دارم، شرایط سختتر از این را هم برای رسیدن به هدفم تحمل میکنم. بعد از چند ماهی که این موضوع را با خودم حل کردم هدفگذاری کردم، ارتقا وزن دادم و به سنگینوزن آمدم.
فارس: قولهایی هم داده بودند که شاید این محرومیت کم شود و بتوانی در المپیک کشتی بگیری؟
همین صحبتها خیلی ما را اذیت کرد و باعث شد چندین ماه عذاب روحی بکشیم. انتظار خیلی سخت بود؛ هر روز میگفتند مشکل حل میشود، بعد میگفتند خبری نیست. شاید اگر از همان اول میگفتند موضوع را با خودم حل میکردم. رسانهها هم خیلی به این موضوع دامن زدند؛ سال 2010 که مدال طلای جهان را گرفتم تا از مسکو به ایران برسم موضوع تمام شده بود، اما موضوع دوپینگ تا ماهها تیتر یک رسانهها بود.
فارس: شاید دلیل آن انتظار بالایی بود که از علیاکبری میرفت. چون همه مدال طلای المپیک را بر گردن تو میدیدند.
متأسفانه بازتاب مسائل منفی همواره در کشور ما بیشتر است. این هم از شانس بد ما بود، اما خدا را شکر میکنم خدا توانی به من داد تا این روزهای سخت را تحمل کرده و در کنار آن تمرین کنم. از ورزش دور نباشم و کار راحتی برای برگشت داشته باشم. خانوادهام کمک زیادی به من کردند و مربیان در باشگاهم در شهریار خیلی زحمت کشیدند. روزهایی که من پشت سر گذاشتم قابل توصیف نیست. چه روزهای بدی بود؛ تنها خواست خدا بود. با وجود اینکه از داخل عذاب میکشیدم، اما ظاهر را حفظ می کردم و فقط تمرین میکردم. تنها خواست خدا بود که دوباره برگردم. خدا خودش عزت را از من گرفت، اما خودش هم دوباره آن را به من برگرداند. البته در روزهای ابتدایی محمد بنا هم خیلی کمک کرد تا از اردو خارج نشوم تا آسیبپذیرتر نشوم؛ خیلی کمکم کرد. من هم با حضور در اردوهای تیم ملی، هم به المپیکیها کمک کردم و هم روحیه خودم را بدست آوردم. دینم را به بچهها ادا کردم و تا لحظات آخر کنارشان بودم. حضور در اردوها خیلی به من کمک کرد و در ماههای آخر که به پایان دوران محرومیت نزدیک میشدم با انگیزه بیشتری تمرین میکردم.
فارس: تجربه نشان داده است کشتیگیرانی که در سنگینوزن به سکوی قهرمانی میرسند تا سالها این سکو را حفظ میکنند. مانند همین لوپز کوبایی یا تایماوزف در کشتی آزاد. آیا این امید هست که شما هم مانند آنها سالها قدرت بلامنازع این وزن باشید؟
تازه یاد گرفتهام چطور در سنگینوزن مدال بگیرم. کشتی گرفتن در این وزن با سایر اوزان متفاوت است. هم تغذیه و هم سبک تمرینی دیگری را میطلبد. تمرین کردن در این وزن با توجه به وزن بالا سختتر است، اما وقتی در این وزن جا بیفتی کار راحتتر میشود. در سنگینوزن تحرک کمتر است و راحتتر میتوان کشتی گرفت. در تمرینات 2 برابر 96 کیلو به من فشار وار میشود. تا زمانیکه توان داشته باشم کشتی میگیرم و دوست دارم طوری تمرین کنم که همواره در اوج باشم و خوش رنگترین مدال را بگیرم؛ حالا هر چند سال میخواهد باشد. تا روزی که توان داشته باشم برای کشورم افتخارآفرینی کنم، کشتی خواهم گرفت.
فارس: در حالیکه شاید کمتر کشی انتظار داشت قاسم رضایی به طلای المپیک رسید. طلایی که شاید خیلیها متعلق به علیاکبری میدانستند؛ چه حسی داشتی زمانی که قاسم رضایی طلایی شد؟
هم خوشحال شدم و هم حسرت خوردم. چون یک نماینده از ایران این مدال را گرفت خوشحال بودم، اما از طرفی حسرت خوردم که من میتوانستم این مدال را بگیرم. قبل از آن هم حمید و امید مدال گرفته بودند که خیلی خوشحال شدم. چون زحمات شبانهروزی آنها را در اردوها دیده بودم. زحماتی که من در اردوها میکشیدم خیلی فراتر از مدال طلای المپیک بود. شاید با تمرینات خیلی کمتر هم میتوانستم مدال بگیرم، اما آنقدر برای رسیدن به این مدال مشتاق بودم که قابل کنترل نبودم. به خاطر چیزی که از کودکی آرزوی آن را داشتم روزهای سختی را تحمل کرده بودم. روز کشتی قاسم رضایی مشهد بودم و بعد از اینکه طلا گرفت خدا را شکر کردم و از خدا خواستم که به من هم مانند همیشه عنایت کند و این لیاقت را به من هم بدهد. شاید آن موقع لیاقت رسیدن به آن مدال را نداشتم و آن تنبیه به خاطر آن بود که لیاقت رسیدن به مدال را پیدا کنم.
فارس: در سالهای اخیر پدیدهای در حال وقوع است که کشتیگیران ما تمایل زیادی برای رفتن به کشورهای دیگر و کشتی گرفتن برای آنها نشان میدهند. قاسم رضایی هم قبل از دعوت به تیم ملی به این موضوع فکر میکرد همانطور که شما در آستانه پیوستن به آذربایجان بودید.
می گویند در کشور ما پهلوان زنده را عشق است اما حتی به قهرمانان زنده هم توجهی نمیکنند؛ نخبههای ورزشی همواره تنها باید خودشان تلاش کنند. من هنوز جوایز مدال طلای جهان در سال 2010 را دریافت نکردهام، وقتی بعد از آن موضوع چنین برخوردهای با من شد خیلی ناامید شده بودم و به فکر راه فراری میگشتم. شاید چاره را تنها در این موضوع و رفتن به آذربایجان دیدم. دلیل اصلی این تصمیم بیتوجهی به مشکلات من بود. حتی وقتی تقریباً حضورم در آذربایجان قطعی شده بود بازهم از مسئولان خواستم که حداقل توجه را به من داشته باشند، اما وقتی دیدم برای هیچکدام از مسئولان مهم نیست احساس کردم که باید بروم. البته وقتی هم که رفتم متوجه شدم که کشتی تنها پول نیست و نیاز به یک عرق و انگیزه ملی دارد.
فارس: یعنی اگر نمیرفتی به این نتیجه نمیرسیدی؟
نه، واقعاً نمیشد. چون خیلی ناراحت و عصبی بودم و نمیتوانستم این فضا را درک کنم. در ماههایی که آنجا بودم عدم پشتوانه مردمی را احساس کردم. اینکه به عشق مردم کشتی بگیری چیز دیگری است. کشتی در آن شرایط تنها یک تجارت است؛ یعنی پول میگیری تا مدال بگیری. وقتی دیدم این روحیه در من وجود ندارد و دوست دارم شادیام را با مردم خودمم تقسیم کنم، تصمیم به بازگشت گرفتم. مردم کشورم با برد و باخت من خوشحال و ناراحت میشوند. دیدم نامردی است اگر بخواهم کشورم را به پول بفروشم. هر چند که در این سالها خیلی بیمهری به من شد، اما از پول میلیاردی آذربایجان گذشتم و ترجیح دادم بدون پول تنها برای کشور و مردمم کشتی بگیرم.
فارس: خیلیها هنوز بعد از گذشت چندین سال به سامان طهماسبی ایراد میگیرند که چرا به آذربایجان رفت و برای آنها کشتی میگیرد.
شرایط سامان متفاوت بود، چرا که بعد از دریافت 2 مدال جهانی هیچ توجهی به او نشد. تنها خواسته سامان داشتن یک شغل ثابت و دائمی بود. عمر ورزش قهرمانی واقعاً کوتاه است و اگر تمام شود ورزشکاران کار دیگری بلد نیستند. شرایط برای سامان خیلی سخت شده بود، به اردوی تیم ملی دعوت نمیشد و بعد از دو مدال جهانی از نظر مالی تأمین نبود. مجبور بود برود چون در ایران کسی او را نمیخواست. از نظر مالی مشکل داشت و از طرفی آذربایجانیها برای او فرش قرمز پهن کرده بودند. خیلی سخت بود، شاید دلش میخواست برگردد، اما دیگر نمیتوانست. چون من 2 سال محروم بودم و نمیتوانستم کشتی بگیرم، چند ماه در آذربایجان تمرین کردم و آن حضور چند ماهه خیلی در تصمیمگیری به من کمک کرد. روزی که من مدال گرفتم هم مربیان ایرانی این تیم و هم سامان طهماسبی از مدالی که من برای ایران گرفته بودم واقعاً خوشحال بودند؛ پا به پای مردم ایران. چنین موضوعی که میگویند وطنفروشی به هیچ عنوان موافق نیستم. چون میدانم در چه شرایطی رفتند. سامان هم مجبور شد. حتی در آخرین لحظات که کارش برای رفتن به آذربایجان درست شده بود گفت که تنها یک شغل میخواهد، اما مسئولان خودشان به او تعارف کردند که برود. به هر حال او نیاز داشت که از جایی امرار معاش کند. باز هم تأکید میکنم طهماسبی را مجبور کردند که برود و به هیچ عنوان وصله وطن فروشی به او نمیچسبد.
فارس: در مدتی که در آذربایجان تمرین میکردید تلاشی از مسئولان برای بازگرداندن شما صورت نگرفت؟
متأسفانه هیچکس سراغی از من نگرفت و برای هیچکس مهم نبود. حتی من گفتم جوایز سال 2010 من را بدهید من نمیروم، اما هیچکس پاسخ و واکنشی نشان نداد. چیزی که حقم بود را ندادند و به نظر میرسد برای آنها مهم نبود که کسی برود یا بماند. همین موضوع باعث میشود که خیلی از ورزشکاران ما حرف از رفتن بزنند. مسئولان با این شرایط نه ادعایی باید داشته باشند و نه انتظاری.
فارس: برای صحبت در این باره آیا به مسئولان رده بالای ورزش مراجعه کردید؟
دسترسی به آنها نداشتم و تنها از طریق رسانهها شرایطم را به اطلاع آنها رساندم. چندین ماه این موضوع را مطرح کردم، اما دریغ از حتی یک تلفن؛ حتی جایزه طلای جهان در سال 2010 من را هم که مبلغ ناچیزی است را هم هنوز ندادهاند. بعد از بازگشتم قرار بود با وزیر دیداری داشته باشم که این اتفاق هم نیفتاد. مردم هم بدانند که من برای این چیزها برنگشتم تا کسی به من توجهی کند یا کاری برای من انجام دهد. من تنها به عشق مردم و کشورم برگشتم. حتی اگر جایزه امسال را هم به من ندهند برای من اهمیتی ندارد چون برای هدفی برگشتم که خیلی بالاتر از مسائل مادی است.
فارس: انتظار ندارید همانگونه که از فوتبالیستها و والیبالیستها تقدیر ویژهای شد و حواله ورود خودرو به آنها داده شد، به شما هم بدهند؟
متأسفانه به نظر میرسد کشتی فرزند ناتنی ورزش کشور است. تیم والیبال ما در مسابقات جهانی فقط خوب میبازد، اما بلافاصله چنین تقدیری از آنها میشود، اما تیم کشتی فرنگی قهرمان المپیک میشود، در مسابقات جهانی، کشتی آزاد و فرنگی 7 مدال رنگارنگ میگیرند و کشتی آزاد بعد از 48 سال قهرمان جهان میشود یا مدالهای طلایی که در مجارستان در سنگینوزن گرفتیم برای نخستین بار بود، اما حتی یک تلفن تشکرآمیز از طرف مسئولان ورزش نشد. نمیدانم چرا اینطور برخورد میشود. به بازیهای آسیایی نزدیک میشویم، همه یاد کشتی میافتند چون باید جور سایر رشتهها را بکشد اما مسئولان بدانند که به عشق مردم کشتی میگیریم و توقعی نداشته باشند. اگر هم خدای ناکرده نتیجه نگرفتیم هیچکس نمیتواند ما را بازخواست کند چون کاری برای کشتی نکردهاند. امیدواریم سرپرست وزارت ورزش که ورزشدوست است و علاقه خاصی به کشتی دارد در این فاصله کوتاه تا بازیهای آسیایی توجه بیشتری به این رشته داشته باشد. صالحیامیری قبل از مسابقات به اردوی تیم ملی آمد و روحیه خوبی به ملیپوشان داد. ورزش جنگ بدون اسلحه است و دیگر جنگ نظامی منسوخ شده است. وقتی ما میتوانیم با یک مدال قدرتمان را به رخ جهانیان بکشیم و از این طریق حقانیت خود را ثابت کرده و حرفمان را بزنیم آیا بهتر نیست با کمترین هزینه از این راه اقتدار خودمان را به رخ جهان بکشیم؟
فارس: احتمالا با حضور رسول خادم به عنوان مشاور وزیر تا حدی میزان توجه به کشتی بیشتر میشود.
خیلی خوشحالم که با حضور رسول خادم یک نفر از خانواده کشتی به رده بالای ورزش رسید و میتواند از نفوذش برای کمک به این رشته کمک کند. خادم خودش قهرمان جهان و المپیک بوده و به خوبی با شرایط کشتیگیران آشناست و میتواند کمک زیادی کند. امیدوارم به امثال رسول خادم میدان بیشتری داده شود.
فارس: و حرف پایانی ...
حرفهای زیادی دارم، اما فعلاً بهتر است تا توان دارم تنها کشتی بگیرم و فکر و ذهنم را به کسب مدال معطوف کنم. ترجیح میدهم وارد حاشیه نشوم و تنها به کشتی فکر کنم.
فارس: به هر حال خواستههای حداقلی وجود دارد که برای حرکت در این مسیر نیاز باشد.
وقتی یک ورزشکار در ورزش قهرمانی حضور دارد حداقل 10 ماه از سال را درگیر اردوهای تیم ملی است و باید تدابیری اندیشیده شود که ورزشکاران تأمین باشند. باید حرفهای به این موضوع نگاه شود. خواهشی که از مسئولان دارم این است که جوایز مسابقات جهانی را طوری قانونمند کنند که هر ورزشکاری که به مدال میرسد بداند چه آیندهای در انتظارش است نه اینکه باری به هر جهت باشد. برخیها آشنا دارند و هر قدر میتوانند میگیرند، اما یک نفر هم مثل من دو مدال طلای جهان گرفته است، اما هنوز چیزی دریافت نکردهام. این انتظار زیادی نیست و خیلی راحت قابل پیگیری است. حقوقی هم که از صندوق قهرمانان و حمایت از پیشکسوتان دریافت میکنیم آنقدر ناچیز است که تنها کفاف هزینه رفت و آمدمان را میدهد. بیشتر ورزشکاران ما و به خصوص کشتیگیران، پیش از هر چیز نیازمند یک شغل ثابت هستند تا از طریق آن امرار معاش کنند مگر ما در سال چند قهرمان داریم. استخدام یک قهرمان برای دولت کاری ندارد و به حفظ سرمایههای ملی و نخبههای ورزش کمک می کند. از تمام کسانیکه در این 2 سال من را تنها نگذاشتند تشکر میکنم به خصوص خانوادهام که در سختترین لحظات کنارم بودند. از مردم عزیز هم میخواهم این فرزند کوچک ایران را دعا کنند چون روزهای خیلی سختی را گذراندم و دعا کنند که در این راه ثابت قدم باشم و بتوانم باز هم دل آنها را شاد کنم.